با هم ده نكته بسيار مهم و تستى در مورد ترومبوسيتوپنى اتوايميون يا ITP مرور کنیم:
نكته اول: به تخريب اتوايميون پلاكتها ITP گفته مى شود. ITP مى تواند اوليه يا ثانويه (ديگر بيمارى هاى اتوايميون مانند SLE، بدخيمى هاى خونى بويژه CLL يا عفونتها بويژه عفونتهاى ويروسى) باشد.
نكته دوم: در كودكان در بيش از 80% موارد ITP خودمحدود است و اغلب بدون درمان بهبود مى يابد؛ اما در بزرگسالان معمولاً با عود و فروكشى همراه است.
نكته سوم: تظاهرات بالينى ITP در كودكان و بزرگسالان يكسان است: پتشى و خونريزى جلدى مخاطى. ITP مى تواند با عفونت HIV و هپاتيت همراهى داشته باشد و همچنين ممكن است تظاهر اوليه SLE باشد و به همين دليل بيمار مبتلا به ITP بايد از نظر اين بيمارى ها مورد بررسى قرار بگيرد. در ITP معمولاً تعداد پلاكتها كمتر از ده هزار است.
نكته چهارم: درمان ITP با كورتيكواستروئيدها شروع مى شود، البته اگر شمارش پلاكتى بطور ثابت بالاتر از 20000 تا 50000 در هر ميكروليتر باشد، نيازى به درمان نيست.
نكته پنجم: مطالعه بالينى جديدى نشان داده است كه در ITP پاسخ به درمان با پالس دگزامتازون سريعتر و كاملتر از پردنيزون است. در بيمارى كه به دنبال درمان استروئيدى دچار عود بيمارى مى شود، بايد درمان با دگزامتازون را تكرار كرد و علاوه بر آن از روشهاى ديگر درمانى هم استفاده نمود.
نكته ششم: از IVIG به عنوان درمان خط اول ITP با يا بدون كورتيكواستروئيدها استفاده مى شود.
نكته هفتم: در مورد ترتيب درمانهاى خط دوم ITP اختلاف نظر وجود دارد. احتمال پاسخ بيمارى به اسپلنكتومى 50% است.
نكته هشتم: ريتوكسيماب آنتى بادى منوكلونالى است كه CD20 را هدف قرار مى دهد و توليد آنتى بادى را كم مى كند. اين دارو بصورت انفوزيون داخل وريدى و بصورت هفتگى براى 4 هفته تزريق مى شود و ميزان پاسخ به آن 60% است.
نكته نهم: بجز آزمون كومبس كه براى تشخيص سندرم ايوان (تركيب ITP و آنمى هموليتيك اتوايميون) بكار مى رود، هيچ آزمونى براى تأئيد تشخيص ITP وجود ندارد و تشخيص بر اساس رد علل ديگر صورت مى گيرد. آزمون مربوط به آنتى بادى ضد پلاكت حساس و اختصاصى نيست و نبايد از آن براى تصميم گيرى درمانى استفاده كرد و نقش آن در تشخيص بيمارى هم مورد ترديد است.
نكته دهم: در ITP حجم متوسط پلاكتى (MPV) افزايش دارد، زيرا پلاكتهاى جوانترى كه از مغز استخوان وارد خون مى شوند، بزرگتر هستند، اما اين آزمون هم براى تشخيص قابل اعتماد نيست. در بيوپسى مغز استخوان افزايش تعداد مگاكاريوسيتها ديده مى شود؛ اما معمولاً نيازى به انجام بيوپسى مغز استخوان نيست.