پسر 8 سالهاى با كنژنكتيويت مزمن چشم راست از 2 ماه پيش مراجعه نموده، در معاينه لبه پلك راست، ضايعات كوچك نافدار ديده مىشود. مناسبترين درمان جهت بهبود كنژنكتيويت كدام است؟
الف) تزريق استروئيد در ضايعات پلك
ب) تجويز استروئيد خوراكى
ج) تجويز پماد آنتىبيوتيك روى پلك
د) برداشتن كامل ضايعات پلك
مولوسكوم كنتاژيوزوم ضايعهاى كوچك و نافدار است كه توسط ويروس مولوسكوم ايجاد مىشود. اين ضايعه معمولاً لبه پلك در كودكان را گرفتار مىكند و مىتواند كنژنكتيويت بوجود بياورد. درمان شامل برداشتن كامل، كورتاژ يا كوتر با مواد شيميايى است. (گزينه د)
بيمارى با ديپلوپى عمودى از چند روز قبل مراجعه نموده است. ديپلوپى بيمار در نگاه به سمت چپ و پائين افزايش مىيابد، ولى با خم كردن سر به سمت چپ كمتر مىشود. محتملترين تشخيص كدام است؟
الف) فلج عصب 3 سمت راست
ب) فلج عصب 3 سمت چپ
ج) فلج عصب 4 سمت راست
د) فلج عصب 4 سمت چپ
بيمار دچار فلج عصب زوج 4 شده است. علل فلج عصب زوج 4 اغلب ضربهاى، عروقى، مادرزادى يا ايديوپاتيك هستند. در نتيجه فلج عصب زوج 4، عضله مايل فوقانى فلج شده و چشمها به سمت بالا منحرف مىشوند. اين هيپروپى هنگام نگاه كردن بيمار به پائين و داخل افزايش مىيابد. علاوه بر اين چرخش چشم به خارج هم وجود دارد، بنابراين يكى از تصاوير ناشى از دوبينى نسبت به ديگرى كج خواهد بود. كج كردن سر به سمت مقابل چشم مبتلا سبب برطرف شدن دوبينى مىشود. (گزينه ج)
آقاى 63 ساله با سابقه پيوند قرنيه چشم راست ناشى از عفونت هرپسى، به علت افزايش فشار هر دو چشم ارجاع شده است. بيمارى به سبب نارسايى قلبى تحت درمان با ديگوكسين و هيدروكلروتيازيد مىباشد. كدام داروى آنتىگلوكوم زير انتخاب مناسبترى براى اين بيمار مىباشد؟
الف) بريمونيدين
ب) استازولاميد
ج) تيمولول
د) لاتانوپروست
گزينه الف: بريمونيدين آگونيست آلفا آدرنرژيك است؛ هم توليد زلاليه را كاهش مىدهد و تخليه آن را زياد مىكند. از اين دارو مىتوان در گلوكوم زاويه باز و هيپرتانسيون داخل چشمى استفاده كرد. اين دارو داراى حداقل عوارض قلبى عروقى است و از اين جهت در بيماران قلبى عروقى مىتواند جايگزين بتابلوكرها باشد.
گزينه ب: در بيمارانى كه از ديورتيكهاى تيازيدى و يا ديگوكسين يا استروئيدها استفاده مىكنند، مصرف استازولاميد ممكن است سبب تشديد هيپوكالمى و ايجاد آريتمى شود.
گزينه ج: مصرف تيمولول در آسم يا سابقه ابتلا به آسم، بيمارى انسدادى مزمن و شديد ريه، نارسايى آشكار قلب، شوك با منشأ قلب و بلوك دهليزى بطنى درجه 2 يا 3 و برادىكاردى سينوسى كنتراانديكه است.
گزينه د: لاتانوپروست مشتق پروستاگلاندين F2 است كه سبب افزايش جريان زلاليه شده، فشار چشم را پائين مىآورد و از آن براى درمان گلوكوم زاويه باز و بسته استفاده مىشود. از جمله عوارض مهم دارو مىتوان به تغيير پيگمانتاسيون عنبيه و بافتهاى اطراف چشم بويژه پلك اشاره كرد. اين دارو سبب رشد و ازدياد مژهها مىشود. عود عفونت هرپسى و احتمال افزايش واكنش رد پيوند قرنيه نيز در هنگام استفاده از دارو ذكر شده است. (گزينه الف)
خانم 70 سالهاى به علت كاهش ديد چشم چپ از روز قبل مراجعه نموده است. ديد چشم چپ در حد درك نور
مىباشد. در معاينه سگمان قدامى دو چشم، سابقه تعبيه لنز داخل چشمى پس از جراحى كاتاراكت ديده مىشود. در فوندوسكوپى، اپتيك ديسك سمت راست نرمال و در سمت چپ، عصب متورم و رنگپريده است. بيمار از سردرد، درد و سفتى عضلات در ناحيه شانه و گردن شكايت دارد. كدام اقدام زير اولويت دارد؟
الف) Lumbar Puncture
ب) Brain MRI
ج) تجويز استروئيد وريدى با دوز بالا
د) كاهش فشار داخل چشم توسط پاراسنتز
Anterior Ischemic Optic Neuropathy (تشخيص همين تست) با از دست رفتن ناگهانى و بدون درد بينايى همراه با تورم سر عصب اپتيك تظاهر مىكند و ناشى از انفاركتوس سر عصب اپتيك است. اين بيمارى را به دو نوع آرتريتى و غير آرتريتى تقسيم مىكنند. نوع غير آرتريتى شايعترين نوع است و معمولاً در سنين بالاى 50 سال ديده مىشود. از جمله عوارض خطرساز براى ابتلا به اين عارضه مىتوان به هيپرتانسيون، ديابت، سيگار كشيدن و هيپركلسترولمى اشاره كرد. در معاينه، بيمارى با تورم و كمرنگى ديسك اپتيك و كاهش حاد بينايى مشخص مىشود. اغلب خونريزى Splinter پرىپاپيلرى نيز وجود دارد. نوع آرتريتى در بيماران مبتلا به آرتريت سلول ژئانت ديده مىشود. كاهش بينايى در اين نوع شديدتر است؛ اين نوع در بيمارانى كه بيش از 65 سال سن دارند ديده مىشود و در زنان شايعتر است. معمولاً علايم آرتريت سلول ژئانت و پلىميالژيا روماتيكا در بيمار وجود دارد (در اين تست سردرد و درد و سفتى عضلات شانه و گردن). در صورت مشكوك شدن به نوع آرتريتى بايد درمان با كورتيكواستروئيد (متيلپردنيزولون وريدى با دوز يك گرم روزانه به مدت 3 تا 5 روز) سريع شروع شود. (گزينه ج)
همه موارد زير در درمان مسموميت با الكل متيليك كاربرد دارد، بجز؟
الف) سرم مانيتول
ب) استروئيد خوراكى
ج) ويتامين B12
د) الكل اتيليك
به دنبال مسموميت با الكل متيليك، مردمكها گشاد مىشوند و سر عصب اپتيك پرخون شده، ادم شبكيه ايجاد مىشود. درمان در اولين ساعات بعد از مسوميت نتايج خوبى دارد. اگر بيش از 2 ساعت از مسموميت نگذشته باشد، بايد شستشوى معده انجام شود. بايد روزانه دياليز انجام شده تا سطح سرمى الكل متيليك به صفر برسد. بايد اسيدوز و هيپركالمى نيز درمان شوند، از جمله درمانهاى ديگر مىتوان به تجويز الكل اتيليك، استروئيد خوراكى و ويتامين B12 اشاره كرد. (گزينه الف)
كودك 8 ساله از ديروز دچار تورم و قرمزى پلكها و اطراف چشم راست شده است. بيمار تب خفيف دارد. حركات چشم راست دردناك است ولى ترشحات چركى ندارد. همه گزينههاى زير درست هستند، بجز؟
الف) انجام سىتى اسكن اربيت ضرورى است.
ب) درمان وريدى با آنتىبيوتيكهاى وسيعالطيف بايد قبل از اقدامات پاراكلينيك شروع شود.
ج) اغلب علت آن سينوزيت مربوط به سينوس ماگزيلا است.
د) لوكوسيتوز در اكثر موارد ديده مىشود.
تشخیص سلولیت اربیت است. در سلوليت اربيت، كانون عفونى در خلف سپتوم اربيت قرار دارد و در بيشتر موارد عفونت از سينوزيت باكتريايى گسترش پيدا مىكند. شايعترين نوع سينوزيت مسبب سلوليت اربيت، مربوط به سينوس اتموئيد است. از جمله تظاهرات بالينى سلوليت اربيت مىتوان به تب، لوكوسيتوز، پروپتوز، كموزيس، پتوز، درد و محدوديت در حركات چشم اشاره كرد كه بصورت حاد آغاز مىشوند. كاهش حدت بينايى، اختلال ديد رنگى و ميدان بينايى و اختلالات مردمك نشاندهنده فشار بر روى عصب اپتيك هستند و مداخله سريع لازم است. بايد ارزيابى اربيت و سينوسها توسط سىتى اسكن انجام شود. به محض تشخيص بالينى سلوليت اربيت و پيش از كامل شدن اقدامات پاراكلينيك بايد درمان تجربى با آنتىبيوتيكهاى وسيع الطيف شروع شود. براى تخليه سينوس گرفتار اغلب نياز به مداخله جراحى است؛ بويژه اگر با وجود درمان وريدى با آنتیبيوتيكها، بيمارى رو به پيشرفت باشد. (گزينه ج)