داروهای ضد انعقاد را به سه دسته اصلی تقسیم میکنند: هپارین و محصولات مرتبط با آن، مشتقات کومارین (مانند وارفارین) و مهار کنندههای مستقیم ترومبین و فاکتور X. هر سه دسته بسیار مهم، سوالی و کاربردی هستند؛ هر سه مورد را با هم بررسی میکنیم؛ اول هپارین!
نکته اول: هپارین (رگولر یا Unfractionated) پلیمر پلیساکاریدی بزرگ و سولفاتهای است که وزن مولکولی متوسط 15000 تا 20000 دارد و بشدت اسیدی است و توسط بازهایی نظیر پروتامین خنثی میشود. این دارو بصورت زیر جلدی یا داخل وریدی تزریق میشود.
نکته دوم: هپارین با وزن مولکولی کم (LMWH) (انوکساپارین) بخشی از هپارین است که وزن مولکولی آن در حد 2000 تا 6000 است و مدت اثر آن طولانیتر از هپارین Unfractionated (یا همان هپارین مجزا نشده یا هپارین معمولی یا هپارین رگولر) میباشد و میتوان آن را با دفعات کمتر (یک یا دو بار در روز) تجویز کرد. این دارو بصورت زیر جلدی بکار میرود.
نکته سوم: فونداپارینوکس دارویی سنتتیک (حاوی پلیساکاریدهای فعال هپارین) است که یک بار در روز و بصورت زیر جلدی تزریق میشود.
نکته چهارم: هپارین Unfractionated یا UFH مهار کننده غیر مستقیم ترومبین است و به آنتیترومبین III متصل میشود و ترومبین و برخی از فاکتورهای انعقادی دیگر را مهار میکند. LMWH و فونداپارینوکس به آنتیترومبین III متصل میشوند، اما فقط فاکتور Xa را مهار میکنند و روی ترومبین اثر ندارند (اثر آنها اختصاصیتر است).
نکته پنجم: عملکرد هپارین با اندازهگیری aPTT مونیتور میشود. aPTT نمیتواند بطور قابل اطمینانی اثرات ضد انعقادی LMWH و فونداپارینوکس را ارزیابی کند.
نکته ششم: هپارین اثر سریعی دارد و از آن وقتی استفاده میشود که نیاز به اثرات ضد انعقادی سریع است (آمبولی ریه، انفارکتوس میوکارد).
نکته هفتم: هپارین از جفت عبور نمیکند و داروی ضد انعقادی انتخابی در دوران حاملگی است.
نکته هشتم: خونریزی شایعترین عارضه هپارین است. پروتامین اثر UFH را خنثی میکند و خونریزی ناشی از آن را کاهش میدهد. پروتامین اثر LMWH را بطور ناکامل خنثی میکند و روی فونداپارینوکس اثر ندارد.
نکته نهم: UFH میتواند سبب ترومبوسیتوپنی شود. این عارضه در اثر تولید آنتیبادی ضد کمپلکس هپارین و فاکتور 4 پلاکتی ایجاد میشود و با ترومبوز همراه است. LMWH و فونداپارینوکس کمتر سبب این عارضه میشوند.
نکته دهم: استفاده طولانی مدت از UFH با استئوپوروز همراه است.